على ايزادى في السبت ٢٤ - يناير - ٢٠١٥ ١٢:٠٠ صباحاً
11- همه وقت در زندگي با صبر و اخلاق خوش محمّدي مجهّز بودن. 3: 159 و 2 : 153
12- حجاب اسلامي را، چه زن و چه مرد - با چشم ناپاك نداشتن و لباس مناسب پوشيدن- رعايت نمودن. 24 : 30 و 31
13- به آزادي عقيده 6 :107 و مسئوليت فردي 35 :18 به آزادي بيان و قلم براي امر بمعروف و نهي از منكر3 :104 به آزادي در داد و ستد 4 :29 و آزادي در انتخاب محل سكونت 4 :100 قاطعانه معتقد بودن.
14- به وفاي به عهد2: 177، به حسد نداشتن 113 : 5 ، به امانتداري نمودن 4: 58 ، و به كتمانِ شهادت نكردن 2: 283 پايبند بودن.
15- به مُتّقي بودن، يعني به كنترل كردن نفس و مُصرّانه و مُجدانه به اجراي دستورات الهي علاقة كامل نشان دادن. 2 : 2 الي 5
16- با عفو و گذشت از خطاي مردم –به نحوي كه باعث تَنَبُّه آنها باشد –تمرين كظم غيظ نمودن. 2 :109
17- بعد از ارتكاب هر اشتباه و يا گناهي به ياد خدا افتادن و هرچه زودتر توبه و طلب مغفرت كردن 3 : 135
18- تجسُّس در كار ديگران نكردن، غيبت و مسخره ننمودن، عيبجوئي و نجوا نكردن.49 :11و12
19- تبعيض نژادي و برتري هاي قومي را مردود دانستن. 49 : 13
20- حق وعدالت را –ولو به ضرر خود و يا كسانمان باشد –رعايت نمودن. 4 : 135
21- ندانسته چيزي را پيروي نكردن 17: 36 ، بين عالم و جاهل 39: 9 ، نور و ظلمت 13: 16، فرق قائل شدن و ايمان و كفر 32: 18را از هم باز شناختن.
22- تفكُّر در آثار خلقت و توجّه به عظمت خالق عالم نمودن. 30: 20 الي 26
23- لزوم اتحّاد با تمام مسلمانان را قبول داشتن. 3: 103 و 4: 94
24- تكبُّر وتفرعن را از خود دور نمودن. 38: 74و 75 ، 10: 75
25- يتيمان و اسيران و فقيران و مساكين را دستگيري كردن. 2: 177
26- احترام و محبّت به والدين و خويشان داشتن.4: 36 و 17: 23
27- از هوي و هوس پرهيز كردن. 4: 135 و 25: 43
28- اسراف در هر چيزي –حتي انفاق در راه خدا –را كاملاً مطرود دانستن. 17: 26 الي 29
29- از لهو و لعب 57: 20 ، قمار و مشروب 5 : 90 ، زنا 17: 32 و ربا 3: 130 دوري جستن.
30- توجه كامل به آخرت داشتن و در عين حال دنيا را فراموش نكردن2: 201 و 28: 77
31- مأيوس و نوميد نشدن 12: 87 و بالعكس هميشه اميدوار بودن و با صبر42: 43 و توكّل به خدا
32- 3:160، انجام كارهاي نيك را پيگيري كردن. 2: 148
33- از غضب خدا ترسيدن و از مردم نترسيدن. 2: 150
34- در امور زندگي مشورت كردن، تصميم گرفتن و با توكّل به خدا كار را اجرا و مسؤليتِ آن را قبول نمودن. 3: 159
35- از دروغ 39: 32 دوري نمودن و با راستگويان زندگي كردن. 9: 119
36- براي ساختن و تعمير مساجد و مدارس همّت گماشتن. 9: 18
37- در انجام كارهاي نيك و خيرات سبقت گرفتن 5: 48
38- شيطان را دشمن آشكار دانستن 35: 6 و از شرّ او به خدا پناه بردن 7: 200 و 41: 36
39- قبول اين كه افراد مختلف با استعدادهاي متفاوت آفريده شده اند 43: 32 ، 16: 71 و چشم طمع به چيزهايِ بهترِ ديگران نداشتن و از فضل خدا ، نعماتِ مورد نياز را طلبيدن. 4: 32
40- رضايت داشتن و شاكر درگاه الهي بودن و خوشحال زندگي كردن 2: 172 و 29: 17 و 10 : 58
41- خشوع و تواضع را جانشين غرور و تَبَختُر نمودن. 57: 16
42- به عقايد ديگران احترام گذاشتن و حلّ اختلافات را به روز قيامت – براي شنيدن حق مطلب از درگاه الهي –واگذاشتن. 22: 68 و 69
43- از دو روئي و نفاق دوري گزيدن و در اين مورد توجه به لعنت خدا و آتش جهنم داشتن . 9: 68
44- هميشه دل به خدا بستن و او را ناظر بر اعمال و گفتار و حتي افكار خود دانستن. 3: 29
45- هرچه مُيسّر است قرآن خواندن 73: 20 و در آيات آن تدبّر كردن 4: 82 و 47: 24
46- از هر طاغوتي(هر چيزي كه پتانسيل معبود شدن دارد) اجتناب كردن و پيام الهي را دقيقاً گوش دادن و بهترينش را انجام دادن. 39: 17 و 18
47- مفتخرانه خود را خليفة خدا بر زمين دانستن و تلاش براي انجام وظيفه يعني فعاليّت هر چه بيشتر در تكامل و آباداني زمين كردن 2: 30 و 11: 61
48- كوشش براي ايجاد صلح و صفا بين مردم نمودن. 2: 224 ، 49: 9
49- صاحبان اَمر را در هرجا : در مملكت، شهر، مدرسه ، اداره، مطب، منزل، جلسات عمومي و . . . اطاعت نمودن و اگر مُسرفند اطاعت نكردن. 4 : 59 ، 26: 151 و 152
50- با امر به معروف و نهي از منكر كار نيك را تأييد و كار بد را تقبيح نمودن 3: 104 و 110
51- تمام ابناء بشر را اعضاء يك خانواده و همقطاران خود در دستگاه عظيم آفرينش دانستن. 49: 13
52- اصلاحات انجام شده در هر جائي را محترم شمردن و براي حفظ آن كوشيدن. 7: 56
53- اطلاعات و اخبار تأييد نشده و نا مطمئن را قبول نكردن. 4: 83 و 49: 6
54- خود را موظف به ياري خدا براي رساندن پيامش به بندگانش دانستن و از او ياري خواستن 47: 7
55- به جز براي حق و در راه خدا، مرتكب قتل نشدن 17: 33
56- از رشاء و ارتشاء دوري جُستن. 2: 188
57- تجاوز به جان و مال و شرف ديگران را گناه دانستن 17: 33 الي 35 ، 24: 15 الي 17
58- بستگان و خويشان را محترم داشتن و به آنها كمك نمودن 17: 26 ، 4: 36
59- متجاوز و ظالم نبودن و در برابر ظالم به دفاع بر خاستن. و در صورت عدم توانائي، از محيط ظلم به نقطة ديگري از زمين خدا مهاجرت كردن 4 : 97 ، 16: 41
60- نمازهاي پنجگانة شبانه روز را سرِ وقت معين خواندن 4: 103
61- از اينكه خداوند ما را به ّآنچه داده است مي آزمايد و بازگشتمان به اوست مطمئن بودن 5: 48
62- به منظور جلوگيري از توفيق شيطانِ در كمين نشسته –براي فتنه انگيزي بين افراد –توجه كامل به كاربُرد زبان خوش نمودن 16: 125 ، 17: 53
63- حلال ها و حرام هاي خدا را دقيقاً يادگرفتن و در زندگي مرعي داشتن 5: 87 ، 16: 116
64- اگر در محلّ زندگي مان نماز جمعه برپا مي شود، عنايت خاصّ به شركت در آن نمودن 62: 9
65- در برابر تمام سختي ها و ابتلائات، با نماز و صبر مقاومت نمودن 2: 153 الي 157
66- احترام به وفاي به عهد نمودن و يقين داشتن به اينكه نفرت بزرگي است در نزد خدا، چيزي را گفتن و انجام ندادن.2: 177، 16: 91، 61: 2و3
67- احتراز از اَمر نمودن به مردم به انجام كارهاي نيك و اعمال خود را فراموش كردن 2: 44
68- به اين دستوركه ظنّ وگمان انسان را براي رسيدن به حق بي نياز نمي كند و بعضي ظنّ ها گناه است، توجهِ دقيق داشتن10: 36، 49: 12
69- اين حقيقت را كه اگر خدا بخواهد به كسي نصرت دهد كيست كه مانع شود و اگر بخواهد تنبيه كند، كيست كه بتواند كمك نمايد، با تمام وجود باور نمودن 3: 160
69 –شرك را بزرگترين گناه نابخشودني نزد خدا دانستن 4: 48 و 116
70 –اجتناب از دروغ را همسنگ اجتناب از بُت شمردن 22: 30
71 –از اينكه بارگاه الهي از رگ گردن به ما نزديكتر است مطمئن بودن 50: 16
72 – به اينكه اگر مُشرك شويم اعمالمان باطل 6 : 88 و بهشت بر ما حرام مي گردد 5 : 72 باور داشتن.
73 –به اينكه در قرآن نه از موي زنها كه پوشيده شود سخني به ميان آمده و نه از ريش مردها كه تراشيده نشود، توجه نمودن.
74 – به سرنوشت زن فرعون كه مؤمنه بود و خداوند از شرّ همسرش نجاتش داد و نوح و لوط را كه از شرّ زنهاي كافرشان خلاص كرد، عنايت داشتن. 66: 10 و11
75 – چه بسا چيزها كه در زندگي از آن كراهت داريم در حالي كه خيرمان در آن است و چه بسا چيزها كه دوست داريم ولي شرّمان در آن است را به عنوان واقعيتي ملموس قبول كردن. 2 : 216
76–از اينكه گوشتهاي موجود در قصّابي ها بر خلاف آنچه شنيده بوديم حرام نيستند و چيزي بنام ذبيحه در قرآن نيست وگوشتهاي حرام را خداوند دقيقاً معلوم و معرفي كرده است، مطلع بودن. 5 : 3
77 – اين حقيقت را كه بايد موقع نماز خواندن حتماً بدانيم كه چه مي گوئيم درك و بدان عمل كردن. 4: 43
78 –اين دستور الهي را كه موقع نماز خواندن صدايمان را نه بلند و نه آهسته، بلكه بينابين كنيم توجه داشتن.17: 110
79 – اين كه در قرآن پرداخت خمس فقط مربوط به غنائم جنگي است را به عنوان واقعيت دانستن 8: 41
80 –از اينكه پرداخت زكات طبق آيات قرآن از هر نوع درآمدي است اطلاع داشتن. 2: 2 ، 42: 38
81 – از اينكه خداوند قرآن را براي پند گرفتن آسان كرده است مطلع بودن و استفادة شايان نمودن. 54: 17و 22 و 32 و 40
82 – مردان و زنان عَزَب را تزويج كردن و از فقر نهراسيدن. 24: 32
83 – به اينكه پيروان هر ديني كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و نيكوكار باشند از خدا پاداش مي گيرند؛ باور داشتن.2: 62
84 – به اينكه قرآن بيان كنندة هرچيزي و هدايت و رحمت و بشارت براي مسلمانان است، مطمئن بودن.
16: 89
85 – دشمني با گروهي ما را از اجراي عدالت منصرف نكردن. 5: 8
86 – بين دو گروه مؤمن كه نزاع است، صلح برقرار كردن ؛ و در صورت امتناع گروه ستمكار ، با آنها جنگيدن.49: 9
87 – بر آنچه از دستمان رفته است، غصه نخوردن و براي آنچه بدستمان رسيده، ذوق زده نشدن. 57: 23
88 – به انفاق كردن در راه خدا از چيزهاي خوبمان، نه از چيزهاي بدمان توجه داشتن. 2: 267
89 – به انفاق كردن در مواقع توانگري و تنگدستي، به فرو خوردن خشم خويش و گذشت كردن از خطاي مردم، عمل نمودن. 3: 134
90 – در موقع وام دادن، مثل عقد هر قراردادي ، آن را بصورت نوشته در آورده، علاوه بر خودمان، دو نفر شاهد بر آن نوشته امضاء كردن.2: 281
91 – اگر وامدار تنگدست باشد به او مهلت دادن و چه بهتر كه به او بخشيدن. 2: 280
92 – كار آنهائي كه دينشان را پاره پاره نموده ، دسته دسته شدند ؛ بخدا واگذاركردن. 6: 159
93 – به اينكه شكرگزاري كردن، نعمات الهي را زيادتر و كفران نعمت، عذابي سخت در پي دارد، اطمينان داشتن. 14: 7
94 – وضو گرفتن قبل از اقامة هر نماز را مطابق دستور خداوند كه در قرآن آمده است، انجام دادن.5: 6
95 – به اينكه غير از دين اسلام يعني تسليم اوامر الهي بودن كه شرحش در قرآن آمده است، ديني در نزد خدا قابل قبول نيست؛ باور داشتن.3: 85
96 – امر كردن اهل بيت خود به نماز خواندن و بر آن صبورانه پيگيري نمودن.20: 132
97 – با كساني كه در آيات خدا خوض (مته به خشخاش) مي كنند ننشستن و از چنين جلساتي احتراز نمودن.6: 68
98 – از تأويل آيات قرآن دوري جستن و محكمات و متشا بهات آن را از طرف خدا دانستن و همه را قبول كردن 3:7و8
99 – از اينكه خداوند براي هر پيامبري دشمناني از شياطين انس و جن قرار داده كه سخنان آراسته القاء كنند، مطلع بودن 6: 112
100 – از اينكه بارگاه الهي قرآن را نازل كرده و خود را حافظ آن معرفي نموده است، مطمئن بودن 15: 9
101 – از اينكه تأمين مخارج و تضمين امنيت زن و فرزندان به عهدة مرد و اطاعت از شوهر وظيفة زن است، اطلاع داشتن و به ارزش بسيار بزرگ اجتماعي آن پي بردن. 4: 34
102 –به اينکه جز خدا هيچ کس حتي پيامبران ازغيب نمي دانند باور داشتن 109:5 ، 59:6 ، 7 : 187 و 188 ، 10: 20 ، 11 : 49 ، 27 : 65
[1]-اعدادي كه در آخر هر جمله آمده است، آدرس سوره و آيه مربوط به آن را نشان مي دهد. مثلاً 4: 136 آخر جملة اول يعني سورة چهارم كه سوره النساء است و آيه 136 آن سوره.
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ
بنام خداوند بخشندة مهربان
بنام خداوند بخشندة مهربان
بنام خداوند بخشندة مهربان
تفسير سورة الفاتحة بالفارسى
بنام خداوند بخشندة مهربان : پيشنهادي به مسلمانان جهان
دعوة للتبرع
أم قرفة: تحيات ي للدكت ور والأس تاد ...
سؤالان : السؤا ل الأول : لى أسئلة عن قول الله تعالى فى...
هذا الرقى الحضارى: دائما ما يثير المسي حيين هذه النقط ه وهي ايه...
حُكم قطع الصلاة: ما حكم قطع الصلا ة ؟ ...
اولادى تركوا الصلاة: أولاد ى لما كبروا تركوا الصلا ة جماعة معى ،...
more
با سلام و احترام خدمت همه دوستان مؤمن و کاتب بزرگوارجناب ايزدي. بنده مقاله خوب شما را با دقت تمام مطالعه نمودم . الحق و الإنصاف از نکات بسيار ظريف وعالي قرآني آن که بحمدالله همه با سند و آدرس نيز مي باشد استفاده نمودم . فقط يک نکته و بلکه صحيح تر يک اشتباه فاحش وقطعا سهوي از شما استاد بزرگوار سر زده است که با اجازه، بدان اشاره مي کنم. شما در رديف 47 مقاله فرموده ايد: " مفتخرانه خود را خليفة خدا بر زمين دانستن و تلاش براي انجام وظيفه يعني فعاليّت هر چه بيشتر در تكامل و آباداني زمين كردن " خب جناب ايزدي گرامي عبارت فوق را که مرقوم نموده ايد مع الأسف عين کفربالله تعالي است چراکه خداوند بزرگ، نه مرده است و نه ، به مسافرت مي رود که خليفه وجانشين بخواهد واين عبارتي را که بنده در پاسخ به شما مرقوم نمودم، عين مطلب بعضي از دانشمندان بزرگ اهل القرآن است مثل :علامه ابن الرضا بُرقعي قمي - کتاب عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول صفحه 469 وسپس ايشان ميفرمايند: خداوند بزرگ درهيچ کجاي قرآن کريم نفرموده است که يک مخلوق ضعيف و بشر دوپا، خليفه وجانشين من باشد. کجاي قرآن کريم گفته است خليفة الرحمن ؟؟؟ يا خليفة الله ؟؟؟ يا آيه نازل شده است خليفتي ؟؟؟ في الواقع اين برداشت، برخاسته از تفسير به رأي روات کذّاب و فاسد العقيده است که از ريشه دروغ و غلط و کفرآميز بوده و هيچ تصريح و نص قرآني و دليل عقلي ندارد. قرآن کريم مي فرمايد : ( هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ ۚ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ ۖ وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا ۖ وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا 35 – فاطر ) يعني خداوند همه شما را ( از خوب و بد، مؤمن و مشرک ... ) خليفه قرار داد. در حقيقت همه ما انسانها خليفه و جانشين گذشته گان خود هستيم يعني : خليفة السابقين، همانطور که خداوند بزرگ روز را خليفه شب، و شب را خليفه روز قرار داده است. ( وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا - 62 الفرقان) پس استعمال واژه هايي چون خليفة الله ، خليفة الرحمن ، خليفه خدا و از اين قبيل ، تماما کفر به قرآن کريم است. والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته. آبان 1396 خورشيدي.