بنام خداوند بخشندة‌ مهربان
بنام خداوند بخشندة‌ مهربان

في السبت ٢٤ - يناير - ٢٠١٥ ١٢:٠٠ صباحاً

أهلا بالدكتور على إيزادى كاتبا فى موقع ( أهل القرآن )

 

بنام خداوند بخشندة‌ مهربان

 

مؤلف در يكي از خانواده ها ي متدين، خيّرو متمكّنِشيراز در سال 1306 هجري شمسي متولد شد. پدرش را در كودكي از دست داد. با سه برادر كوچكترش تحت سرپرستيِ مادرشان كه بقول خودش براي آنها، هم مادر و هم پدر با كفايتي بود قرار گرفت. دوره هاي ابتدائي و متوسطة را در شيراز گذراند و در رشتة كشاورزي از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد و به خدمت وزارت آموزش و پرورش در آمد.

خدمات فرهنگي اش شامل تدريسدردانشسراي كشاورزيِ شيراز وو سرپرستيِآن، تدريس و تحقيق دردانشكدة كشاورزيِ دانشگاهِ پهلوي و سرپرستيِادارة آموزش روستائي وزارت آموزش و پرورش درتهران بود.

در دوران دانشجوئي كه مصادف با ملّي شدن صنعت نفت بود، وارد مبارزات سياسي و از پيروان مصدق شد. بعد از كودتاي1332 دو بار به زندان شاه افتاد. در سال1341 به عنوان نمايندة شيراز در كنگرة جبهة ملّي دوّم شركت كرد و بعد از رفراندم شاه بار ديگر زنداني ساواك شد. در زندان انفرادي با قرآن آشنا و فرصتي طلائي به دستش دادكه براي اولين بار، قرآن را به عنوان راهنماي زندگي مطالعه كند و با توجه دقيق به آن،مسير زندگي آينده اش را برنامه ريزي نمايد. بعد از زندان، با توصية ساواك او را از كار آموزشي بركنار كردند.

بنا به اعتقادش -  كه مخالفين حكومت استبدادي در دوران حكومت سياه بايد به صورت اشتغال به كارهاي توليدي و يا تحصيلات عالي ذخيرة انرژي نمايند تا قدرت بيشتري براي مقابله با خصم در فرصت مناسب بدست آورند به دنبال كارهاي كشاورزي رفت. و از زمينهاي ارثي فاميلش كه اكثراً شوره زار و بدون آب بود، با استفاده از پيشرفته ترين تكنيكهايعلميِ عملي درشرائط ايران بهترين تره بار را به بازار عرضه داشت. و به قول خودش بدين ترتيب به جوانان نشان داد كه براي به دست آوردن زندگي بهتر، لازم نيست كه حتماً تسليم حكومت فساد پرورشد.

در سال 1347 - با پيرويِآنچه از قرآن آموخته بود - به قصد مهاجرت به آمريكا رفت و در رشتة اقتصاد كشاورزي،دكترا گرفت. و در اين مدت مطالعات و تحقيقاتي براي يافتن راه حل هاي قرآنيِمسائل اجتماعي نمود. درسال1353 با توصية برادرانش به اين كه مي شود در دانشگاه پهلوي شيراز خدمات فرهنگي كرد، به ايران بازگشت و با عقد قراردادي چهار ساله به آن دانشگاه در بخش اقتصاد كشاورزي مشغول تدريس شد. بعد از اولين سخنرانيش در سطح دانشگاه، سازمان امنيت دستور بر كناري او را صادر كرد. ولي بعد از پيگيري اولياء دانشگاه اجازة تحقيق بدون تدريس به او داده شد و به سرپرستي مؤسسه تحقيقات كشاورزيِ دانشگاه منصوب گرديد. اين پيشامد به او فهماند كهبر خلاف تصوّرش، درحكومت شاه نميتوان آزادانه كار كرد.و بدين علّت در مهرماه 1357پس از اتمام دوران  قراردادش، به آمريكا  برگشت.

بعد از پيروزي انقلاب، دكتر سحابي تلفني به او اطلاع داد كه براي تصديِ وزارت كشاورزي كابينة مهندس بازرگان انتخاب شده است. در اسفندماه وارد ايران شد ودرتمام مدت حكومت كابينة موقت با مهندس بازرگان همكاري كرد. در سال 1358در انتخابات مجلس شورا از شيراز شركت نمود. روزي كه براي يكي از سخنراني هاي انتخاباتي به مسجد سپهسالار شيراز مي رفت، مورد حملة شديد عدهاي از چماقداران قرارگرفت. و در حالي كه اتومبيلش خرد شده بود، بطور معجزه آسائي جان بسلامت برد. غروب همان روز ستاد انتخاباتيش غارت و در و پنجره ها شكسته و اثاثيه مربوطه به آتش كشيده شد. بعد از انتخابات،براي مسافرتي كوتاه و ديدن خانواده اش به آمريكا رفت ولي اجباراً نتوانست به ايران برگردد. سال بعد بهكانادا مهاجرت كردو هنوزهمآنجاست.

در كانادا مجموعة « نجات»را كه شامل هفت كتاب: نجات از ظلم، شخصيّت اخلاقيِ ما ايرانيان، تحليل شخصيّت اخلاقيمان، چه بايدكرد؟ نجات از جهل، نجات از فقر، حكومت و نظام مملكت بود در سالِ 1362 به زبان فارسي منتشر كرد. در آن مجموعه بود كه علّتِ اساسيِ عقب افتادگيِ مردم ايران را مشكل فرهنگي تشخيص داد، نه مُشكل سياسي يا اقتصادي كه آنها را خود بازتاب فرهنگ جامعه مي دانست.

در سال 1382 به توصية دوستان، قسمتي از كتاب « نجات» را تحت عنوان « چرا عقبمانده ايم؟»در تهران توسط شركت نشر علمي چاپ و منتشر نمود. لُبّ مطلبِ آن كتاب، بر همين مُشكلِ فرهنگيِ ما ايرانيان تكيه داشت. در آخر آن كتاب وعده داده شده بود كه در كتاب ديگري بنام« چه بايدكرد؟» راه حلّي براي نجات از گرفتاريهاي اجتماعي مان، نشان دهد. كتاب « چه بايد كرد؟»  قرار است در ايران چاپ و منتشر گردد. و اكنون قبل از چاپ،  براي نقد و بررسيِ علاقه مندان، روي سايت  NATURALISLAM.COM قرار داده شده است.