بنام خداوند بخشندة مهربان
25 فورية 2008
ونكوور – كانادا
پيشنهادي به مسلمانان جهان
همانطور كه مي دانيد در كنفرانس تقريب بين مذاهب كه با ابتكار دانشكدة علوم شرعي دانشگاه قَطَر با همكاري دانشگاه الازهر قاهره و مجمع جهاني تقريب بين مذاهب اسلامي تهران، به احتمال زيادي با نيّت خير در دوحه پايتخت قطر در روزهاي شنبه تا دوشنبه (20 تا 22 ژانويه 2007 ) برگزار شد؛ با كمال تأسف مطالبي از طرف سخنرانان عنوان شد كه بيشتر براي محكوم كردن اقدامات پيروان مذاهب و در واقع عيبجوئي يكديگر مناسب بود تا براي تقريب مذاهب. در حالي كه مي توانست با توجه و ارائة دستورات الهي، كلية صحبتها صرفا ًبه منظور جلوگيري از شقاق و نفاق بيشتر و جهت التيام بين مسلمانان باشد.
يقيناً موارد اشتراك كلية مذاهب اسلامي بسيار بيش از موارد اختلاف آنهاست. به نظر مي رسد بجاي اينكه مرتباً يكديگر را تحقير كنند و از يكديگر عيبجوئي نمايند كه غيرالهي و قهراً مخرّب است؛ بهتر اين مي بود كه در بارة موضوعات مورد توافقشان يعني آيات قرآن بحث مي نمودند و راه حلّ مشكلاتشان را در آنها جستجو مي كردند.
آنچه در زندگي يوميه مان ناظر بوده ايم، معمولاً شخصي كه به دنبال عيبجوئي از كسي يا چيزي باشد بطور طبيعي فقط معايب را مي بيند و تمام محاسن و چيزهاي خوب ، بي توجه از جلو چشمانش رد مي شوند. يعني كه اصلاً آنها را نمي بيند. براي مثال مقداري برنج يا عدس در يك سيني بريزيد به منظور اينكه آن را از دُجگال يا شن و تخم علف هرز پاك كنيد. خوب توجه نمائيد چه عرض مي كنم . شما پيشاپيش به دنبال ديدن و جداكردن بدها هستيد و بالنتيجه دانه هاي خوب و سالم برنج و عدس را با اينكه تعدادشان معمولاً خيلي زيادتر از بدهاست، نمي بينيد. فقط آن هائي را مي بينيد كه بدنبال ديدنشان هستيد. كساني كه عيبجو هستند فقط معايب را مي بينند. عيناً همان چيزهائي را مي بينند كه بدنبالشان هستند. يعني كلية محاسن از زير چشمانشان در مي رود و غير ارادي آنها را نمي بينند. اين قبيل افراد حتي به خودشان هم ناخواسته چنين رفتاري را مي نمايند. به خوبي هاي زندگي خودشان هم بي توجهند و هميشه به فكر چيزهائي هستند كه ندارند و بابت آن غصه مي خورند و ناراضي هستند. معايب تقديري زندگي خودشان بيشتر جلب توجهشان را مي نمايد تا محاسن و نعمتهاي ارزنده اي كه دارند. چنين افرادي هميشه ناراضي خواهند بود. چون بعد از رسيدن به آن چيزهائي كه سالها در طلبش تلاش مي كرده اند، چيزهاي تازه اي كه ندارند جلب توجهشان را مي نمايد و بابت نداشتن آنها آزرده خاطرمي شوند و نتيجتاً تا آخر عمر در ناراحتي بسرمي برند.
در اين مورد هم از قرآن مي توانيم درس بگيريم. آنجا كه مي فرمايد:
« واي بر هر عيبجوي طعنه زننده اي » الهمزه (104):1
اگر ما مسلمانان به فكر اصلاح خلقيّات خودمان از طريق تطبيق با دستورات قرآن هستيم؛ اگر فهميده و قبول كرده ايم كه نبايد عيبجوئي كنيم؛ يعني كه نبايد فقط بديها را ببينيم ؛ بايد ديدگاههايمان را عوض كنيم. بجاي كفران نعمت، شاكر و نتيجتاً از آنچه داريم خوشحال باشيم و بجاي عيبجوئي از ديگران، حُسنجوئي نمائيم. آن وقت خواهيم ديد كه چه نعمتهائي خودمان داريم و چه محاسني ديگران داشته اند كه قبل از آن مطلقاً متوجه نبوده و نمي دانستيم. يعني وقتي كه ديدگاهمان را عوض و بجاي عيبجوئي، حُسنجوئي نموديم، ملاحظه خواهيم كرد كه وجوه اشتراكمان با هركس كه مي گويد مسلمان[1]است بسيار زيادتر از موارد اختلافمان است. و اگر در برخوردهايمان با يكديگر، آنها را اظهار كنيم ، نتايج سازنده و درخشان آن را مشاهده خواهيم نمود.
عنايت به آن چه در دنياي امروز بر مسلمانان مخصوصاً در عراق مي گذرد كه دل هر مؤمني را واقعاً بسختي مي فشارد، بايد به اندازة كافي برايمان هشدار دهنده باشد كه اختلافات مذهبي را كه محتملاً همه مبتني بر احاديث و شأن نزول آياتي از قرآن يعني حكايات تاريخي است، تا آنجا كه مي توانيم كم رنگ نمائيم و اگر نمي توانيم آن را كُلاً كنار بگذاريم كه واقعاً هم نمي توانيم؛ لا اقل از اداي هر بياني يا انجام هر عملي كه باعث تشديد و احياء آن مي شود خود داري كنيم .
قبل از اينكه اوضاع بدتر شود، شايد راه كارساز اين باشد كهمسلمانان را تشويق نمائيم كه با حفظ كامل باورها و مناسك مربوط به مذاهب خودشان، به قرآن كه مورد تأييد همه شان به عنوان ريشة اصلي دين اسلام است مراجعه كنند. آن را از گوشة انزوا بيرون آورند. هر چه بيشتر كه برايشان ميسّر است آن را بخوانند و دستورات الهي را به ياد خود آورند و در گفتار و نوشتار و كردارشان انتخاب و اجرا نمايند. تا شايد گرفتاريها و عسرتشان كم شود. چون خداوند در اين مورد مي فرمايد:
« هركس كه از پيام من ( قرآن ) اعراض كند، زندگيش تنگ شود و در روز قيامت نابينا محشورش سازيم. گويد اي صاحب من، چرا مرا نابينا محشور كردي و حال آن كه من بينا بودم؟ گويد همچنان كه تو آيات ما را فراموش كردي، امروز خود فراموش گشته اي.» طه (20 ): 124 الي 126همچنين خداوند در همين قرآن مي فرمايد:
« آيا مؤمنان را وقت آن نرسيده است كه دلهايشان در برابر ياد خدا و آن سخن حق كه نازل شده است ، خاشع شود؟ همانند آن مردمي نباشند كه پيش از اين كتابشان داديم و چون مدتي برآمد دلهايشان سخت شد و بسياري نافرمان شدند.»الحديد (57): 16
آن سخن حق كه نازل شده استچيست ؟ آيا غير از قرآن است ؟ يقيناً نه.
به بينيم قرآن در مورد جلوگيري از پاره پاره كردن دين و فرقه فرقه شدن و همچنين در بارة حفظ وحدت بين پيروان فِرَق مختلف، چه مي فرمايد؟
« به يكتا پرستي روي به دين آور. فطرتي است كه خدا همه را بدان فطرت بيافريده است و در آفرينش خدا تغييري نيست و دين پاك و پايدار اين است ولي بيشتر مردم نمي دانند . به او باز گرديد و از او بترسيد و نماز بگزاريد و از مشركان مباشيد. از آنان مباشيد كه دين خود را پاره پاره كردند و فرقه فرقه شدند و هرفرقه اي به هر چه داشت دلخوش بود» الروم (30): 30 الي 32 باز مي فرمايد:
« تو را با آنها كه دين خويش پاره پاره كردند و دسته دسته شدند كاري نيست. كار آنها با خداست. و خدا آنها را به كارهائي كه مي كردند آگاه مي سازد.» الانعام (6):159
خداوند كه مي فرمايد: و اَعتَصِمُوا بِحَبلِ اللّهِ جَميعًا وَ لا تَفَرّقُوا. . .( و همگان دست در ريسمان خدا بزنيد و پراكنده مشويد . . . ) آيا به عنوان ريسمان خدا، يعني وسيلة هميشه موجود بين ما و خدا كه فرد فرد ما را به او مرتبط نگه مي دارد، و استهلاكي هم ندارد ؛ جز قرآن چيز ديگري سراغ داريم ؟ يقيناً نه.
آيا صلاح و خيرتمام مسلمانان جهان جز اين است كه امروز به قرآن كه تنها منبع مورد احترام همه شان است، متوسل شوند و باورهاي غير از آن را كه محتملاً درآن اختلاف دارند، براي خودشان نگه دارند و آن را به رخ يكديگر بازبان، يا با قلم، يا با تيغ نكشند و نتيجتاً دشمنان مشتركشان را خوشحال نسازند؟
توجه كنيد كه خداوند چگونه موضوع را برايمان به روشني بيان نموده، مي فرمايد با وجود داشتن اختلاف در چيزهائي باز هم متفرق نشويد كه ضعيف و ناتوان گرديد. مي فرمايد:
« از خدا و پيامبر اطاعت كنيد و با يكديگر به نزاع بر مخيزيد كه ناتوان شويد و مهابت و قوت شما برود. صبر پيشه كنيد كه خدا با صابران است »الانفال (8): 46 مي فرمايد:
« بگو جز خدا صاحبي جويم ؟ او صاحب هرچيزي است و هركس تنها كيفر كارخويش را مي بيند. و كسي بار گناه ديگري را بر دوش نمي كشد. سپس بازگشت همة شما به نزد صاحبتان است و او شما را به آن چيزهائي كه در آن اختلاف مي ورزيد آگاه مي كند.» الانعام (6) : 164
يعني كه مسلمانان مي توانند اختلافاتي داشته باشند و تا روز قيامت هم داشته باشند. ولي اين اختلافات نبايد باعث تفرقة آنها شود. بقول كانادائي ها « به اين توافق برسند كه در بعضي از موارد با هم موافق نيستند.»
مسلمانان منظورشان از اتحاد اين نباشد كه با استفاده از هر راهي، تلاش داشته باشند كه پيروان ساير مذاهب را هم مذهب خود كنند، به خيال اينكه اختلافاتشان را همين جا حل نمايند. آيه صريح و روشن قرآن را باور كنند متحد باشند و منتظر بمانند كه خداوند در قيامت موارد اختلافشان را برايشان روشن خواهد كرد.
در حال حاضر – با توجه به دستورات الهي – تنها به اين فكر باشند كه از تفرق و تشتت جلوگيري نمايند. و در اين راه اولين و اساسي ترين گام آن است كه براي پيروان ساير مذاهب احترام قائل باشند. و آنها را از صميم قلب مسلمان بدانند و دوست داشته باشند و در كنار هم با مسالمت زندگي كنند و براي توفيق اين مهم از خداوند استعانت جويند.
و من الله التوفيق
[1]- لازم نيست دراحوالش تجسس كنيم كه عملمان خلاف قرآن شود:
” اي كساني كه ايمان آورده ايد، از گمان فراوان بپرهيزيد. زيرا بعضي از گمانها گناه است. و در كارهاي يكديگر جستجو مكنيد و از يكديگر غيبت مكنيد.. . . . . از خدا بترسيد زيرا خدا توبهه پذير و مهربان است “ الحجرات (49): 12
لازم نيست درجه ايمانش را با زير ذرّه بين گذاشتن باورهايش اندازه گيري نمائيم تا گفته اش را قبول كنيم. صرفاً گفتة خودش كافي است كه مسلمانش بشناسيم :
” اي كساني كه ايمان آورده ايد چون در راه خدا سفر مي كنيد، نيك تفحص كنيد و به آن كس كه برشما سلام گويد ( كه يعني مسلمان است) مگوئيد كه مؤمن نيستي.. . . . . . شما پيش از اين چنين بوديد. ولي خدا برشما منت نهاد . . . . . . . .“ النساء (4):94